سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ گروه مدیریت واحد علامه طبرسی

کاربرد مدیریت دانش در آموزش عالی

کاربرد مدیریت دانش در آموزش عالی
مقدمه
از زمان خلقت بشر مسئله فراگیری و آموزش در تمام ابعاد زندگی او تاثیر فراوانی داشته است. توسعه و پیشرفت های صورت گرفته شده در قرون اخیر با توجه به انقلاب هایی که در عرصه های علمی و در نتیجه عرصه های اجتماعی رخ داده تاثیری شگرف و شتاب دوچندانی در جهت تسریع روند نزدیکی جوامع در بهره‌برداری مشترک از علم داشته است. بدون شک حرکت های نوینی که بشر پس از انقلاب صنعتی تا انقلاب اطلاعاتی انجام داده، و غیر قابل باور می باشد. هم چنین طبق بررسی‌های صورت گرفته روند توسعه اطلاعات در جهان به گونه‌ای فزاینده در حال رشد است. با این تفاسیر و با توجه به رشد سریع جامعه جهانی در روند تولید، کاربری کردن و بهره گیری از اطلاعات این نیاز احساس می شود که جایگاه کشور ما و هم چنین استراتژی های ما در برابر این حجم عظیم اطلاعات چه می تواند باشد؟ ما چگونه می توانیم در این عرصه با استفاده مناسب و سریع از اطلاعات تولید شده در سایر کشورها نسبت به شناخت و هماهنگ سازی خود با آخرین پیشرفت‌های جهانی آگاه شویم و هم چنین از جایگاه یک مصرف کننده صرف اطلاعات تولید شده و به عبارت دیگر یک وارد‌کننده اطلاعات، تبدیل به یکی از کشورهای تولید کننده و صادرکننده اطلاعات باشیم.


امروزه سازمان ها تلاش می کنند از طریق مدیریت دانش ، دانش انباشته در ذهن کارکنان خود را استخراج و آن را درون سازمان تسهیم نمایند. دانش ذخیره شده در سیستم تبدیل به یک منبع قابل استفاده مجدد می‌گردد که قادر است مزیت رقابتی جهت سازمان فراهم نماید. نکته قابل توجه این که مدیریت دانش واجد فناوری بسیار پیشرفته ای است که جزئی جدایی ناپذیر از آن محسوب می گردد. امروزه ایجاد دانشگاه‌هایی اثربخش ، بدون بکارگیری های فناوری اطلاعات و ارتباطات ، به مثابه آن است که به آینده پشت کرده باشیم. در واقع مدیریت دانش بیان دیگری از مدیریت راهبردی است و نیازمند بهره برداری بهینه مدیران ارشد ، از فرصت های ارائه شده توسط فناوری نوین ، به متظور دستیابی به اهداف سازمانی است. باید به این باور دست یافت که تمامی دانشگاه های رقیب از پیش به چنین اقدامی متوسل شده و این امر نیاز مبرم برای تمام مدیران نظام آموزش عالی کشور محسوب می گردد. از دیگر سو ، در نظر گرفتن فناوری اطلاعات به عنوان تنها ابزار حمایتی جهت فرایندها و کارکردهای سازمانی یک راهبرد ضعیف محسوب می گردد. به منظور بهره برداری مطلوب از فرصت های ارزشمند ارائه شده ، در ارتباط با فناوری های نوین ، باید آن را به عنوان جزئی جدایی ناپذیر از فرایندهای دانشگاهی در نظر گیریم. در مدیریت دانش تاکید از سرمایه های مادی و کالبدی در سازمان، به سرمایه های انسانی و دانش و اطلاعات تغییر جهت می یابد به عبارت دیگر ، تفکر ، دانایی محوری و مردم محوری جایگزین سرمایه محوری می گردد. مدیریت دانش با تفکر خلاق و انتقادی عجین شده و خلاقیت و نوآوری ، محورهای اصلی آنه محسوب می گردند.
در واقع ، به طور سنتی ، دانشگاه ها محل تولید ، ذخیره سازی و توزیع دانش محسوب می گردند. زمانی که فناوری های اطلاعاتی در زمینه ضروریات اقتصادی معرفی شدند ، دانشگاه ها خود را در یک ناهماهنگی های فرهنگی میان فرضیات و فعالیتهای تاریخی یافته و این امر منجر به پیدایش جامعه اطلاعاتی گشته است. دانشگاه ها فناوری های اطلاعاتی را بسیار سریع در بر گرفته اند. امروزه یکی از اشتباهات روسای بسیاری از دانشکده ها آن است که بیان می کنند ما به مصرف هزینه های زیاد در خصوص فناوری دیگر به عقب بازگشت نمی‌کنیم. اما از سوی دیگر نیز ، نمی دانیم در حال حرکت به سوی چه جایگاهی هستیم. اکنون سوال آن است که آیا مفاهیم مدیریت دانش در خصوص دانشکده ها و دانشگاه ها قابل اعمال است؟ و این که آیا آموزش عالی آماده پذیرش مدیریت دانش می باشد یا خیر؟

اصول دانش
پونیز و کوئینگ مدیریت دانش را مدیریتی ماندگار معرفی کرده و چنین نتیجه گیری کرده‌اند که مدیریت دانش دارای توان ماندگاری واقعی است و این پتانسیل را دارد که جزئی مهم و مانا از جعبه ابزار مدیریت باشد. مدیریت دانش ، روند تبدیل اطلاعات و سرمایه های فکری به ارزش ماندگار است. این روند ، افراد را با دانش مورد نیاز آنها برای اقدام کردن وقتی به آن نیاز دارند ارتباط می دهد. در بخش سازمانی ، اداره کردن دانش برای دستیابی به مزیت رقابتی ، کلیدی است. اما دانش چیست؟ دانش با داده ها 1 که اعداد و ارقام خام هستند آغاز می شود. اطلاعات 2 داده هایی است که در متن قرار گرفته است. اطلاعات به راحتی بر روی کاغذ و در پایگاه های اطلاعاتی ثبت می شوند. دانش را به دو نوع تقسیم می کنند. دانش آشکار ، اطلاعات مستندی است که می تواند اقدام کردن را آسان کند. این دانش می تواند با زبان رسمی و مشترک بیان شود. دانش آشکار دارای ویژگی های زیر است ، بسته بندی شده است ، به آسانی تدوین می شود ، قابل بیان است ، قابل انتقال است. دانش پنهان، مهارت و آموزش جا افتاده در ذهن افراد یک سازمان است. این دانش شامل برداشت ها ، نگرش ها ، تجربیات و مهارت ها است. دانش پنهان دارای ویژگی های زیر است ، شخصی و وابسته به محیط است ، تدوین ، بیان و انتقال آن دشوار است.
سازمان‌های کنونی از منابع عظیم دانش برخوردار بوده که بسیاری از گونه های متفاوت فرایندهای سازمانی ، نظام های اطلاعات مدیریتی ، ارزش ها ، هنجارها و فرهنگ ها را در بر می گیرد. اما متاسفانه در اغلب اوقات این دانش کاملا ناشناخته باقی می ماند. معمولا فرهنگ و جو سازمانی ، خود مانع از آن می شود که افراد در تلاش برای حفظ پایگاه سازمانی و موقعیت شخصی خود ، دانسته های خود را تسهیم نموده و در اختیار دیگران قرار دهند.

تعریف مدیریت دانش:
مدیریت دانش را در مجموعه راهبردها و فرایندهایی دانسته‌اند که قادرند تولید و جریان دانش را به منظور ایجاد و برآورده ساختن انتظارات سازمان ، مشتریان و کاربران در کل سازمان امکان پذیر سازند.
مدیریت دانش ، فرایند گسترده ای است که امر شناسایی ، سازماندهی ، انتقال و استفاده صحیح از اطلاعات و تجربیات داخلی سازمان را مورد توجه قرار می دهد. امروزه دانش مهمترین دارایی سازمان ها محسوب می شود، بنابراین مدیریت دانش به منزله چالش کشف دانایی‌های فردی و تبدیل آن به یک موضوع اطلاعاتی است به نحوی که بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره کرد ، با دیگران مبادله نمود و در فرایند کارهای روزمره به کار گرفت. مدیریت دانش ، موضوع مهمی است، زیرا به مهمترین سرمایه ارزشمند سازمانی یعنی سرمایه‌های فکری 3 مربوط می شود. مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فکری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می کند. سازمان های موفق در مدیریت دانش ، دانش را یک سرمایه سازمانی دانسته‌اند و ارزش ها و قوانین سازمانی را جهت پشتیبانی از تولید و اشتراک دانش توسعه می دهند. یعنی فرآیند استفاده خلاق، مؤثر و کارآمد از کلیه دانش، اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان و یا به عبارت دیگر فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش کاربردی مدیریت دانش رویکرد نظام مند خلق، دریافت، سازماندهی، دستیابی و استفاده از دانش و آموخته ها در سازمان است که در سازمانهای آموزشی به بهبود تصمیم گیری، انعطاف پذیری بیشتر، کاهش بار کاری، افزایش بهره وری، ایجاد فرصت های جدید کسب و کار، کاهش هزینه، و بهبود انگیزه کارکنان کمک می کند. سازمان ها برای این که بتوانند مدیریت دانش را توسعه داده و تقویت کنند، باید در 5 فعالیت عمده مهارت لازم را کسب نمایند. این پنج مهارت به شرح زیر است:
• قدرت حل نظام مند مسأله را پیدا کنند.
• توانایی کسب تجربه از موفقیت های دیگران و بکارگیری راهکارهای نوین را داشته باشند.
• تجارب قبلی و فعلی را به کار گیرند.
• خود را با الگو برداری از سازمان های موفق مقایسه نمایند.
• توانایی انتقال مؤثر و سریع دانش را در تمام سطوح سازمان داشته باشند.
هرکدام از این مهارت ها؛ نیازمند تفکر ویژه، ابزار و رفتار معینی است که باید به هنگام بکارگیری آنها مورد استفاده قرار گیرد. پدیده مدیریت دانش بستگی به مختصات دانش و منابع آن، شناسایی و طرح فعالیت های مربوط به دانش و منابع آن و تشخیص عواملی که در هدایت مدیریت دانش نفوذ دارد، خواهد داشت

اهمیت مدیریت دانش
کسب و کار در هزاره سوم دارای شرایط ویژه‏ای است. رقابت بین بنگاه‏های اقتصادی هر روز فشرده‏تر شده و نرخ نوآوری رو به افزایش است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی باعث شده است که تا آنها به منظور کاهش هزینه‏ها، تعداد نیروی انسانی خود- که منابع ارزشمند دانش محسوب می‏شوند- را کاهش دهند. کاهش تعداد نیروی انسانی، سازمانها را بر آن داشته است تا نسبت به صریح کردن دانش ضمنی موجود نزد کارکنان اقدام کنند. در دنیای امروزی کسب و کار، بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات هستند و زمان کمتری برای کسب تجربه و به‌دست آوردن دانش در دسترس است. در این شرایط سازمان ها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت می‏پردازند. محصولات و خدمات سازمان ها هر روز پیچیده‏تر شده و سهم اطلاعات در آنها بیشتر می‏شود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای ایجاد بهبود در عملکرد منابع انسانی و همچنین مزایای رقابتی ایجاد می‏کند. امروزه تمامی سازمان های کوچک و بزرگ نیازمند پیاده‏سازی مدیریت دانش در خود هستند تا از گردونه رقابت عقب نمانند. انعطاف‏پذیری و عکس‏العمل سریع در برابر شرایط متغیر محیطی، استفاده بهتر از منابع انسانی و دانش موجود نزد آنها و همچنین اتخاذ تصمیمات بهتر، دستاوردهای مدیریت دانش برای سازمانهای امروزی است.
ویژگی ها، فواید و مراحل گسترش مدیریت دانش
بسیاری از صاحب نظران عقیده دارند که یک نظام مدیریت دانش خوب باید دارای سه ویژگی اصلی باشد. اولین ویژگی، نیاز به تعیین مشکلات و مسائل واقعی یک شغل و حرفه و تجارت است که افراد مختلف این مشکل یا مسئه را تایید نماید. ویژگی دوم آن است که یک سازمان نمی‌تواند بدون برخی از انواع علاقه یا فعالیت اجتماعی که فراهم کننده محتوا و مسئولیت پذیری برای ادامه ساخت ، ایجاد و تقسیم این محتوا می باشد ، به طور پایدار به کار خود ادامه دهد. سوم این که ، نظام های مدیریت دانش مجبور هستند برای این که مردم محتوایی را که به آن نیاز دارند را دریافت نمایند این محتوا رابسیار بسیار ساد ه کنند.
گرچه تلاش های مدیریت دانش تاکنون متمرکز بر دستاوردهای بهره‌وری و قابلیت تولید بود. هنری و واکر (1991) خلاقیت را با دانش جدید یا دانش تازه ساختار یافته با نشان دادن این که چگونه دانش ذهنی می تواند عینی شود پیوند می دهند. دیگر فواید به کارگیری مدیریت دانش شامل افزایش یادگیری سازمانی ، مدیریت پیشرفته سرمایه های ذهنی ، افزایش کارآمدی و اثربخشی عملکردها و پیشرفت مداوم و مستمر است. تا امروزه سه مرحله از گسترش مدیریت دانش به وضوح قابل ملاحظه بوده است، که در ادامه به اختصار به مرور آنها پرداخته شده است.
مرحله اول استخراج سرمایه های فکری با اینترنت که در بر گیرنده تکنولوژی اطلاعات ، سرمایه های فکری و اینترنت (شامل اینترنت ،اکسترانت و غیره) می باشد.
مرحله دوم شامل ابعاد فرهنگی و انسانی است که مرحله روابط انسانی نامیده شده و جوامع هم عمل ، فرهنگ سازمانی ، سازمان یادگیرنده و دانش نهان را وارد مدیریت دانش کرده اند.
مرحله سوم محتوا و قابلیت بازیابی آن است. سازماندهی محتوا و تخصیص توصیف گرها (واژه های نمایه) از جمله موارد مطرح شده در این مرحله می باشند.

اهداف مدیریت دانش
صاحب نظران اهداف مدیریت دانش در چند دسته تقسیم بندی کرده اند :
1- ایجاد مخازن دانش: اطلاعات و دانش را ذخیره می کند. به شکل مستند مخازن را می توان در سه مقوله دسته بندی کرد:
1-1 آنهایی که دارای دانش برونی هستند مانند هوش رقابتی
1-2 آنهایی که دارای دانش ساختاریافته درونی هستند مانند گزارش های تحقیقاتی و منابع بازاریابی مبتنی بر محصول مانند تکنیک ها و روش ها
1-3 آنهایی که شامل دانش غیر رسمی ، درونی و ذهنی هستند
2- فراهم کردن امکان دسترسی به دانش و به کارگیری روش هایی در جهت ارتقاء دسترسی به دانش و تسهیل انتقال آن میان افراد، در این جا تاکید بر ایجاد ارتباط، پیوند، دسترسی، انتقال و استفاده از فناوری‌هایی چون نظام های ویدئو کنفرانس ، ابزارهای اشتراک و شبکه های ارتباطات دوربرد می‌باشد.
3- بهبود و ارتقاء محیط دانشی ، بدین ترتیب محیط برای تولید ، انتقال و استفاده موثرتر از دانش نقش هدایت گری را خواهد داشت. این شامل قوانین و ارزش های سازمانی که مرتبط با دانش است می باشد.
4- مدیریت دانش به عنوان یک دارای و درک ارزش دانش برای سازمان. مانند فناوری هایی که دارای ارزش بالقوه هستند پایگاه داده مشتریان و فهرستهای تفصیلی که نمونه هایی از دارای های ذهنی سازمان ها می باشند که برای آنها می توان ارزش تعیین کرد.
راهبردهای مدیریت دانش
مدیریت دانش، عناصر کارکردی و مهم زیر را توانمند، پشتیبانی و تقویت می‏کند:
• فرایندهای کشف یا ساخت دانش جدید و پالایش دانش موجود
• به اشتراک گذاری دانش میان افراد و در سطح همه مرزهای سازمانی
• ایجاد و استفاده از دانش به‌عنوان بخشی از کار روزانه افراد و به‌عنوان بخشی از تصمیم‏گیری
• چه نوع دانایی و دانش برای کار و سازمان شرکت حیاتی است؟
• این دانش چگونه بر عملکرد کار و سازمان شرکت تأثیر خواهد گذاشت؟
• درفضا و محیط امروز در کجا و چگونه این دانش باید مدیریت شوند؟
• عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش
• پیوند با عملکرد اقتصادی ارزش صنعت؛ زیربنای فنی و سازمانی؛ ساختار استاندارد و قابل انعطاف؛ فرهنگ دانش دوستی؛ مقصد و زبان شفاف؛ ایجاد کانال و معبر برای انتقال دانش و حمایت مدیریت ارشد.
• مدیریت دانش مستلزم تعیین فرصت ها و تهدیدات فراروی سازمان است. پس از آن که تعیین شکاف دانش سازمان که گواه بر فاصله بین وضع موجود دانش سازمانی و دانش مطلوب و مورد نیاز سازمان است، خلاء دانش سازمان را مشخص می کند. دانش ضمنی (implicit Knowledge) و آشکاری (Explicit knowledge) که در سازمان ها وجود دارد، باید شناسایی و سازماندهی شده، مورد استفاده صحیح قرارگیرد و انتقال یابد. مدیریت دانش همانند ذکاوت در امور مالی، یک مهارت است و مدیرانی در رقابت پیروز خواهند شد که این مهارت را یاد گرفته و آن را توسعه دهند. دانش را می توان به شیوه های مختلفی مدیریت کرد: ایجاد شبکه‌های دانش، جابه جایی افراد در این شبکه ها و به کار گماردن مدیران و کارکنان. عامل انسانی در فرایند مدیریت دانش و سازمان های دانش محور از نقش اساسی برخوردار است. توانایی افراد برای کار در شرایط جدید و بهره گیری از دانش و اطلاعات موجود و انتقال آن، عامل تعیین کننده در پیاده سازی راهبرد مدیریت دانش در سازمان است. ظرفیت یادگیری افراد در بهره گیری از دانش موجود برای بهبود مستمر عملکرد شغلی نیز در تبدیل شدن به سازمان یاد گیرنده از نقشی اساسی برخوردار است. سازمان های یاد گیرنده به طور مستمر در پی افزایش قابلیت های خود در زمینه خلاقیت، نوآوری و تحول هستند که عمدتاً از طریق آموزش و بهره ور ساختن نیروی انسانی میسر می گردد.
• دسته‏بندی ابزارهای مدیریت دانش
مدیریت دانش بیشتر از آن که یک فناوری و یا محصول باشد یک متدولوژی است. با این وجود فناوری اطلاعات یک عنصر بسیار مهم برای موفقیت سیستم مدیریت دانش محسوب می‏شود. مدیریت دانش به وسیله فناوری اطلاعات تسهیل می‏شود اما خود فناوری اطلاعات، مدیریت دانش نیست. در اینجا ابزارهای مدیریت دانش را به هفت دسته کلی تقسیم کرده‏ایم.
1- همکاری: ابزارهای همکاری کمک می‏کنند تا افراد، با هم روی یک کار محول شده به فعالیت بپردازند. افراد ممکن است در یک مکان فیزیکی و یا در مکان های مختلف باشند و کار ممکن است به صورت همزمان توسط افراد و یا به صورت غیرهمزمان انجام گیرد.
2- نگاشت دانش: ابزارهای نگاشت دانش به تسخیر، تجسم و ذخیره دانش ساختارنیافته در قالب گراف‌های استاندارد - نه به صورت متنی- کمک می‏کنند.
3- داده کاوی و اکتشاف دانش: تولید دانش از اطلاعات، هدف اصلی ابزارهای داده کاوی و اکتشاف دانش هستند.
4- بازیابی اطلاعات: ابزارهای بازیابی اطلاعات برای جستجو و بازیابی اطلاعات در محدوده کامپیوتر شخصی یک کاربر، مخزن و یا شبکه گسترده اطلاعات یک شرکت و یا اینترنت به کار گرفته می‏شوند.
5- سیستم‏های آموزش درون شبکه ای: سیستم‏های آموزش درون شبکه‌ای، سیستم‏های نرم‏افزاری مدیریت آموزشی هستند که نرم‏افزارهای ارتباطاتی و شیوه‏های درون شبکه ی ارائه محتوای آموزشی را ترکیب می‏کنند.
6- مدیریت اسناد: سیستم‏های مدیریت اسناد الکترونیک، سازمان را برای خلق، مدیریت و توزیع اطلاعات مبتنی بر اسناد پشتیبانی می‏کنند. این سیستم‏ها باعث کاهش هزینه‏های تولید و توزیع مستندات می‌شود و دستیابی، بهنگام‏سازی و کنترل آنها را بهبود می‏بخشد.
7- حافظه سازمانی: هدف ابزارهای حافظه سازمانی تأمین اطلاعات مناسب برای رویه‏های سازمانی است که نمی‏توانید آنها را در جایی غیر از سازمان خود بیاموزید. واژگان فنی و اصطلاحات مخصوص سازمان شما، درس های فرا گرفته شده از پروژه‏های سازمان و خط مشی‏ها و راهبردها نمونه‏هایی از حافظه سازمانی هستند.

گام های مدیریت دانش
اهدافی که استراتژی سازمانی از رهگذر مدیریت دانش دنبال می کند با اجرای چهار گام اساسی به‌دست می‌آید:
1ـ ایجاد و یا گرد آوری دانش
2ـ ساختار دهی و ارزش بخشی به دانش جمع آوری شده
3ـ انتقال و تبادل دانش
4ـ ایجاد ساز و کارهای مناسب جهت بهره‌گیری و استفاده مجدد از این دانش چه در بعد فرد و چه در قالب گروههای درون سازمانی.
دستیابی به چنین اهدافی تنها از طریق بهره‌گیری از ابزارهای مدیریت دانش امکان پذیر است. فناوری که دانش را گسترش می‌دهد و امکان زایش و رشد دانش را فراهم می‌کند و کد گذاری و انتقال این دارایی‌ها را امکان‌پذیر می‌کند، از جمله ابزارهای مدیریت دانش است. البته در این راه شایسته است به نظر راگلس (1997) که اعتقاد دارد تمامی ابزارهای مدیریت دانش کامپیوتری شده نیستند، توجه کرد. وی ابزارهای مدیریت دانش را به سه دسته تقسیم کرده است:

1ـ برخی ابزارها مخصوص تولید و تنظیم دانش است. این ابزارها یکی از عوامل کلیدی کارایی و خودکفایی بلند مدت سازمان بوده و باعث رقابت پذیری آن می شوند. این دسته شامل خلق یک ایده جدید، طراحی مدل هایی نو، ترکیب و تلفیق رشته های علمی گوناگون و در نهایت توسعه فراگردهای جدید در سازمان است.

2ـ کاربرد این دسته از ابزارها در نظام بخشی و کدگذاری دانش است. در واقع چون دارایی های غیر ملموس (مانند دانش، اطلاعات و ...) برخلاف دارایی های ملموس ـ در صورت عدم استفاده هیچ ارزش ذاتی ندارند، بایستی قابل دسترس برای افراد درون و بیرون سازمان باشد. این دسته از ابزارها اجازه می‌دهد تا دانش به قابلیت دسترسی همگانی و انتقال میان افراد و سازمان ها دست یابد.

3ـ دسته سوم ابزارهایی هستند که جهت تسهیم دانش هستند. این ابزارها با سه مانع مهم روبرویند:
الف) ‌اختلاف و فاصله زمانی، چه از بعد تاریخی و چه در زمان حال
ب) بعد و فاصله مکانی
ج) محدودیتهای اجتماعی. تفاوت های سلسله مراتبی میان افراد، متفاوت بودن تخصص و حیطه عمل افراد و نیز اختلافات فرهنگی باعث محدود شدن فهم مشترک میان افراد می شود.
البته برخی سازمان ها مانند موسسه آموزشی روت (Root) ابزارهایی مانند فرایند نقشه آموزشی را ایجاد کرده و در شرکت های بوئینگ، پپسی کولا، بیمه آستیت جهت تسهیل ترجمان اجتماعی دانش استقرار داده است. این ابزارها، برنامه های سطح سازمان را به ایده هایی واضح و روشن برای کارکنان و یا حتی به اهداف و فعالیت های ریزتری که باعث موفقیت سازمانی می شود تبدیل می‌کنند و همچنین باب تبادل نظرات راجع به این نقشه های یادگیری در خلال ماه های استقرار آن را می‌گشاید.
پیاده‏سازی مدیریت دانش
تاکنون چارچوب های مختلفی برای پیاده‏سازی مدیریت دانش ارائه شده است. ما در اینجا فقط به عواملی که بر پیاده‏سازی موفقیت‏آمیز مدیریت دانش موثر هستند اشاره می‏کنیم. قطعاً این عوامل جامع و مانع نبوده و در برگیرنده همه فاکتورها نیستند:

1- مدیریت موثر. تعریف نقش های رهبری یکی از نکات کلیدی در پیاده‏سازی مدیریت دانش است. این امر مستلزم همکاری مدیران ارشد و درک فرهنگ سازمانی حاکم و برنامه‏ریزی بر اساس آن است.
2- فرهنگ. پایه‏ریزی سیستم مدیریت دانش باید از دیدگاه کاربران صورت گیرد. باید فرهنگ سازمانی حاکم کاملاً شناسایی تا به کمک مدیریت موثر و استفاده از تکنیک‏های مدیریت تغییر، از میزان مقاومت کارکنان در برابر سیستم جدید کاسته شود و خود به سوی مدیریت دانش حرکت کنند.
3- مدیریت محتوا. مدیریت محتوا به عنوان مرکز مدیریت دانش، بر بازیابی، توزیع و کاربرد دانش موجود تمرکز می‏کند. به روز و کارآمد نگاه داشتن دانش با توجه به نیازها و تقاضای کارکنان یکی از فعالیت های کلیدی در مدیریت محتواست.
4- فناوری. فناوری یک ابزار تسهیل‏گر و توانمندساز است که در راستای فرآیندها، سیستم‏ها و فرهنگ سازمانی موجود به پیاده‏سازی مدیریت دانش کمک می‏کند.
5- اندازه‏گیری. از آنجایی‌که هدف نهایی مدیریت دانش افزایش کارایی و اثربخشی است، تعیین شاخص های واضح و دقیق بر پایه اهداف بسیار مهم است.

نقش مدیریت دانش در آموزش عالی
مفهوم مدیریت دانش در آموزش حسی متعالی از جمله ترکیب قدرتمند درک و دریافت خوب ، دانش چگونگی عملی و احساسی برای آنچه که ممکن است به عنوان سرمایه ای ضروری بر اثربخشی مدیریت دانش در موسسات آموزش عالی بهترین تفسیر را به همراه داشته باشد را ایجاد می کند.
مدیریت دانش می تواند به دلایل ذیل در آموزش عالی مفید واقع گردد:
1- موسسات آموزش عالی معمولا دارای ساختار اطلاعاتی جدید و مدرن هستند
2- تسهیم و تقسیم دانش و اطلاعات با همکاران ، کارکنان ، دوستان ، پژوهشگران و دانشجویان برای استادان بسیار طبیعی است.
3- دستیابی به دانش به واسطه منابع موجود در کمترین زمان ممکن و برقراری ارتباط با سایر منابع علمی خواسته و میل طبیعی نخبگان دانشگاهی و دانشجویان می باشد.
در حالی که مفهوم مدیریت دانش ممکن است یک موضوع جدید باشد ، موسسات آموزش عالی به ایجاد و انتشار دانشی پرداخته اند که از زمان تاسیس آنها به واسطه تحقیق و تدریس ایجاد و تولید شده است. فعالیت اعضای هیات علمی در جهت انتقال دانشو اطلاعات در درون دانشگاه و بیرون از آن به واسطه ارتباطات آنها صورت می گیرد. این سوال مطرح است که دلیل اهمیت یافتن مدیریت دانش در آموزش عالی چیست؟ کیدول(2000) چنین بیان می کند که استفاده از روش ها و فناوری های مدیریت دانش در آموزش عالی از اهمیتی یکسان و یا حتی بیشتر در بخش های مشابه برخوردار است در واقع چنانچه مدیریت دانش به طور موثر انجام پذیرد ، می تواند به ایجاد ظرفیت بهتری برای تصمیم گیری ، کاهش زمان چرخه تولید و توسعه (برای مثال برنامه ریزی) ، بهبود خدمات علمی و کاهش هزینه ها منجر گردد.
از سوی دیگر ، موسسات آموزش عالی و دانشگاه ها هر روز شاهد افزایش رقابت دانشجویان و منابع مختلف هستند. استعداد اعضای هیات علمی و کیفیت پژوهش های آنان در موسسات آموزش عالی ، به عنوان مهمترین عامل در جذب دانشجویان و کسب منابع در این موسسات مطرح است. مدیریت دانش انتشار و انتقال دانش موجود و ایجاد و تولید دانش جدید را که شامل همکاری های مربوط به رشته های مختلف علمی را تسهیل می کند. استفاده بالقوه از مدیریت دانش در آموزش عالی در برگیرنده ایجاد منابع و مخازن تخصصی و علمی و مورد علاقه باقابلیت دستیابی عمومی بخ منظور پیشرفت و ترقی مبادله اطلاعات است. در نهایت این که ، استفاده از مدیریت دانش به طور سیستماتیک و جهت ایجاد کانال ها و فرصت هایی برای انتقال دانش به نگهداری و انتشار دانش پنهان در دانشگاه ها کمک خواهند کرد.
نیاز به فناوری اطلاعات و مدیریت دانش در آموزش عالی
در سال های آینده آموزش عالی نقش بسیار بسزایی را در پیشرفت و توسعه ملت ها از طریق توسعه اقتصادی – اجتماعی ایفا می کند. اما این توسعه به قابلیت انسان ها در دریافت اطلاعات و دانش و مدیریت آنها بستگی دارد. بنابراین ، در عصری که به نام عصر دانش و اطلاعات نامگذاری شده است ، نظام های آموزش عالی باید در این راستا به طور پایدار فعال بوده و ظرفیت خود را جهت پذیرش نیازهای متغیر یک جامعه مبتنی بر دانش بالا برد.
فناوری های اطلاعات و مدیریت دانش دارای اصولی هستند که می توان به شرح زیر به آنها کرد:
1- پذیرش فناوری اطلاعات و مدیریت دانش به منظور تدریس در یک برنامه مطالعاتی مناسب
2- استفاده از فناوری اطلاعات و مدیریت دانش با هدف مدیریت فرایند تصمیم گیری و افزایش سطح پیشرفت اطلاعاتی و هم چنین تسهیم و توزیع اطلاعات و دانش
3- استفاده از فناورس اطلاعات و مدیریت دانش در راستای راهنمائی و کنترل تغییرات کیفی در فرایندهای آموزشی. به طور خلاصه می توان دلیل نیاز به فناوری های اطلاعاتی مبتنی بر مدیریت دانش در آموزش عالی را در وهله نخست ایجاد فرهنگ دانش در جامعه دانست ، که منجر به تسهیل فرایند برنامه ریزی ، توسعه و رشد ، اجرا و ارزیابی فعالیت های مبتنی بر دانش در آموزش عالی می گردد.
مدیریت دانش به عنوان یک رهیافت مدیریتی در دانشگاه
دانشگاه واحدهای عمده‌ای در اجرای فرایندهای کلیدی و مهمی از جمله فرایندهای دانش اصیل، ایجاد دانش و توزیع و انتشار آن (تدریس و یاددهی) محسوب می‌گردند. انتشار دانش به طور عمده یکی از روش‌های یک سویه ارتباطی آموزشگر و فراکیر می‌باشد که کافی نیست. در واقع یکی از تلاش های مدیریت دانش ایجاد مخزن و منبع مرکزی است که آموزشگران و استادان بتوانند بهترین فعالیت ها، راهنمایی ها، روش های تدریس خود را در آن منتقل نمایند. استفاده از سرمایه های فکری در دانشگاه ها به گونه ای که با مدیریت عمده و موثری همراه باشد. باید از طریق بنیان نهادن تقسیم دانش در تمام دانشگاه امکان پذیر گردد. در واقع هدف مدیریت دانش در دانشگاه تسهیل تعاملات و ارتباطات متقابل فردی در دانشگاه و انتشار و توزیع دانش در دانشگاه و دانشکده های آن است.
دانشگاه ها باید چهار نوع دانش را مدیریت کنند:
1- دانش نهان(ضمنی) داخلی: شامل دانش ثبت نشده اساتید و کارمندان با تجربه دانشگاه.
2- دانش عیان(صریح) داخلی: شامل گزارش ها ، دستورالعمل ها ، راهنمایی ها ، پایان نامه ها ، بانک های اطلاعاتی و دیگر انواع دانش تولید شده در داخل دانشگاه.
3- دانش عیان خارجی: شامل منابع مضبوط شده در قالب کتاب‌ها، مجلات، گزارش‌ها، مواد دیداری شنیداری و غیره که خارج از دانشگاه تولید شده‌اند. این نوع دانش معمولا در کتابخانه دانشگاه‌ها موجود است.
4- دانش نهان خارجی: شامل دانش پرسنل مجرب خارج از دانشگاه مثل پرسنل خدمات ، متخصصان موضوعی و دیگر اشخاصی که دانش و تجربه آنها برای کار دانشگاه سودمند واقع می گردد.

عوامل ایجاد کننده تغییرات در مدیریت دانش در دانشگاه ها
در سال های اخیر ، آموزش عالی دستخوش تغییرات و نقل و انتقالات بسیاری به سبب دامنه ای از عوامل و نیروهای خارجی قرار گرفته است، از این رو بسیاری به دنبال یافتن راه و روش های جدید جهت درک نقش و عملکرد دانشگاه ها هستند. در این راستا تفصیل پیوند میان آموزش ، فناوری های اطلاعاتی و بازار ساختارها و حوزه‌های جدید توسعه یافته از اهمیت بسزایی برخوردار گشته است. فشارهای رقابتی دانشگاه ها در شرایط کنونی، نتیجه کاهش حمایت های مالی دولت و نیاز مبرم به رهیافت های عمده جهت تولید درآمد و سود، انگاره تجارتی را در راستای تدریس و ارائه خدمات به فراگیران تهیه و فراهم کرده است. این عوامل موجب گشته‌اند که دانشگاه‌ها به سنجش و ارزشیابی برنامه‌های آموزشی خود پرداخته، به عنوان یکی از کالاهای تجاری هدف خود را ارضا نیازهای مشتریان قرار دهند. بازار دانشگاه ها هم چنین در اثر ورود فراگیران جدید نیز تغییر کرده‌اند. تقاضاهای متغیر از دانشگاه ها از طریق بازاری که به طور فزاینده بزرگسالان را در کار درگیر می کند، روزبه روز در حال گسترش است. این تقاضاها شامل دسترسی قابل انعطاف، همکاری میان دانشگاه ها و مشاغل، نیازهای مشتریان و یک سطح بالایی از استفاده از فناوری هاست. از سوی دیگر، فناوری های اینترنتی منجر به تدریس و یادگیری فعال می گردند. این گونه فناوری ها شامل دو سطح انعطاف پذیری هستند. اولین سطح آن انعطاف پذیری در ارائه است. دسترسی به فرصت های یادگیری در فرصت‌ها، مکان های آزاد و فارغ از محدودیت‌های موجود، از طریق روش‌های آموزشی از راه دور امکان پذیر می گردد ، اما تعاملات فزاینده از طریق فناوری های آنلاین صورت می گیرد. دومین سطح که از اهمیت بیشتری هم برخوردار می باشد عبارت است از قابلیت و توانایی دانشگاه در ارائه خدمات به بازار. برای مثال تاسیس یک مرکز آنلاین برای تعدادی از دانشگاه ها می تواند مفید واقع گردد. به طور خلاصه می توان گفت که عوامل و نیروهای خارجی ممکن است منجر به تغییرات معنی داری در برقراری ارتباط دانشگاه ها با فراگیرانشان به منظور ارائه خدمات آموزشی گردند.
چالشها و موانع مدیریت دانش در دانشگاه ها
دانشگاه ها در تهیه و به تصویر کشیدن نظام های عرضه و تقاضای اطلاعات و هدایت کردن جریان های فکری و اطلاعاتی جامعه نقش موثری دارند. یکی از این نقش های مهم استاندارد سازی و تعیین سطح کیفی اطلاعات مورد نیاز جامعه خواهد بود. در این بین دانشگاه ها برای دستیابی به سطح مطلوب و مناسب در جهت فراهم سازی امکان تولید و عرضه مناسب اطلاعات به جامعه دارای مشکلات و معضلاتی نیز هستند. به عبارت دیگر بدون تامین زیرساخت‌های آموزشی و تکنولوژیکی دانشگاه ها قادر به تامین انتظارات جامعه دانایی محور نخواهد بود. به طور کلی می‌توان معضلات نظام آموزش عالی کشور را در چهار دسته معضلات آموزشی، معضلات تکنولوژی، معضلات اطلاعاتی و معضلات فرهنگی تقسیم کرد. کشور ما به عنوان یکی از کشورهای در حال‌ توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در سال های اخیر شاهد حرکت ها و جهش‌هایی در زمینه توسعه فناوری های اطلاعاتی بوده است. با توجه به این که در فرایند توسعه اطلاعاتی و نیل به جامعه دانایی محور نمی‌توان نقش مهم فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی را انکار کرد و یا به عبارت بهتر توسعه دانایی محور مبتنی بر توسعه ICT خواهد بود ، از این رو تاثیر کمبود و یا حتی نیود نیروها و اساتید متخصص در زمینه های آموزش های مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات که همگن با تفکر مدیریت دانش در یک جامعه دانایی محور باشد یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر می باشد. از سوی دیگر به دلیل عدم استاندارد بودن نظام های آموزشی امکان تطبیق این ساختارها با ابزارهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات برای بسترسازی یک مدل نمونه جامعه دانایی محور که بر اساس سیستم های آموزش از راه دور ، آموزش مجازی و آموزش های الکترونیکی صورت می گیرد غیر قابل طراحی خواهد بود. مورد دیگری که در ساختارهای دانشگاهی وجود دارد عدم استاندارد سازی سیستم های آموزشی مبتنی بر ابزارهای تکنولوژیک است و این که به علت فقدان فرهنگ مناسب در آموزش های آکادمیک و غیرآکادمیک هماهنگی و همگنی لازم بین آموزش‌های دانشگاهی و غیردانشگاهی وجود ندارد و درصد بالایی از دانش آموختگان اطلاعات و اعتقاد چندانی به کاربردی بودن دانش‌های فراگرفته شده ندارند.
به طور خلاصه می توان موانع و چالش های استفاده و تسهیم موثر اطلاعات و داده ها را در موسسات آموزشی به شرح زیر برشمرد:
§ عدم وجود پرسنل مجرب
§ عدم وجود ساختار و شیوه های واحد جهت جمع آوری اطلاعات
§ فقدان رهبری
§ فقدان یکپارچگی فناوری
§ عدم وضوح ، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
§ بی اعتمادی و سوءظن نسبت به اطلاعات
بررسی این مشکلات و معضلات به عنوان بخش کوچکی از مسائل که در زمینه توسعه اطلاعاتی جامعه وجود دارد نقش و رسالت دانشگاه‌ها را در رسیدن به استانداردهای یک جامعه دانایی محور بسیار حساس‌تر و پررنگ‌تر می نماید. نگاه اصولی و سیستماتیک به روند مدیریت دانش در دانشگاه‌ها و هدایت مناسب اطلاعات از دانشگاه به جامعه (دهکده جهانی) با استفاده از ابزارهای تکنولوژیک که موجبات تسهیل و تسریع توسعه اطلاعات را باعث می‌شوند می تواند در شناساندن و تبیین جایگاه دانشگاه های ارمانی در هزاره سوم موثر باشد.
نتیجه گیری
دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی به عنوان مهمترین منبع در برگیرنده بخش عمده اطلاعات و دانش مورد نیاز جهت پیشرفت و ترقی و توسعه یک جامعه ، مرکز فعالیت های مرتبط با ایجاد و تولید ، توزیع ، انتقال و انتشار دانش محسوب می گردند. روشن است که تولید ، انتقال و انتشار دانش و اطلاعات مورد نیاز و البته جدید و کاربردی از مهم ترین فعالیت های وجودی دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی محسوب می گردد ، با توجه به این امر ، در صورتی که دانشگاه ها از توان کافی در این راه برخوردار نباشند ، توقف چنین فعالیت های حیاتی و ضروری آنها که نقش عمده ای در توسعه و پیشرفت جامعه دارد حتمی و مسلم خواهد بود. این مسئله اساسی موجب گردیده که مدیریت دانش در تمامی زمینه ها به خصوص در آموزش عالی توجه بسیاری از صاحب نظران و اندشمندان این حوزه را به خود اختصاص داده و در راستای رفع این مشکل کمک بزرگی محسوب گردد. بر اساس تحقیقات انجام شده می توان گفت که مفاهیم و ابزارهای مدیریت دانش دارای پتانسیل ویژه ای در پیشرفت دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی بوده و می توانند با منافع بیشماری همراه باشند. به طور خلاصه آنچه که می تواند در موفقیت جامعه دانشگاهی و بهربرداران آن در تولید و توزیع دانش نقش بسزایی داشته باشد ، مدیریت دانش اثربخش است. بنابراین ، بجاست که دانشگاه ها برای رسیدن به هویت و جایگاه واقعی خود در جامعه دانش مدار و دانایی محور ایران با تامین نیروهای متخصص ، بالابردن سطح علمی استادان ، افزایش علاقه دانش جویان به علم و دانش به طرق مقتضی ، فراهم ساختن فرهنگ مورد نیاز از طریق حمایت های مدیران سطوح بالا ، تخصیص منابع کافی ، ساختارهای سازمانی مناسب ، نظام های پاداشی که برای انتشار دانش و به خصوص نوآوری پاداش مناسب در نظر می گیرند ، ارائه راه حل های مناسب هم در زمینه مسائل سخت افزاری و هم در زمینه مسائل نرم افزاری نسبت به بهره مندی هر چه بیشتر از مدیریت دانش به عنوان راه‌حلی بالقوه اقدام نمایند.